-
دل گفته های من و غزال(۴)
جمعه 19 بهمنماه سال 1386 18:01
اکنون هسته کوچک سیب، سفر زمینی خود را آغاز کرده و تن به خاک سپرده است: فضایی تنگ و فشرده، تاریک، نمناک و به دور از هوا و نور!! آری هسته در این دل خاک زندانی، که نه، دفن شده است: مگر نه آنکه باغبان هسته را دوست می داشت پس این دشمنی چه بود که در حق او روا داشت؟ او را از خود دور کرد و به دل سیاه خاک فرستاد و در تنهایی...
-
دل گفته های من و غزال(۳)
چهارشنبه 17 بهمنماه سال 1386 15:30
حال به فاصله ی بزرگی اندیشه کنیم که بین این هسته و یک درخت کامل سیب وجود دارد. چرا این هسته کوچک، با این که همه استعدادهای یک درخت کامل را در خود فشرده "دارد"، از یک درخت رعنای سیب "شدن" اینهمه دور است؟ چه چیزی فاصله انداخته بین داشته های درونی یک هسته با شدن آن؟ این فاصله چگونه پیموده خواهد شد؟ تنها و تنها با یک سفر...
-
دل گفته های من و غزال(۲)
چهارشنبه 17 بهمنماه سال 1386 02:27
حال برگردیم به هسته سیب. این موجود ضعیف و ناچیز و به ظاهر بی جان و خاموش چه چیزهایی را از یک درخت کامل سیب، در خود دارد؟ تردیدی نیست که قامت بالنده، طناز و جذاب یک درخت سرسبز، شاداب و پرمیوه سیب از همین هسته ناچیز، سررشته گرفته است. شگفت اینکه، ظاهر این هسته هیچ شباهتی به آن درخت ندارد اما در ذات این هسته یک الگوی...
-
به یاد احمد بورقانی که زندگی آغاز کرد!
شنبه 13 بهمنماه سال 1386 23:01
احمد صدایش می کردیم! از همان روزهای اول همکاری در ایرنا در سال 59 که خبرنگاری ساده بود... تا روزهایی که کرسی معاونت وزیر و بعد نمایندگی تهران در مجلس را عهده دار بود و تا آخرین دیداری که دیدار آخر بود! نامش ساده بود و زلال... و خودش نیز به همانی زلالی نامش. چهره اش را که می نگریستی، می توانستی در پس آن روحی صمیمی را...
-
دل گفته های من و غزال(۱)
شنبه 13 بهمنماه سال 1386 10:00
غزال! به هسته یک سیب فکر کن! پرسش های زیادی هست که می شه برای اونها به دنبال پاسخ بود: یک هسته کوچک و به ظاهر ناچیز سیب، از یک درخت کامل سیب چه چیزی رو در جوهره خودش داره؟ چه چیزهایی رو کم داره؟ چرا باید در دل سیاه، سرد و نمناک خاک بره؟ خاک چه چیزهایی داره که جبر بالنده شدن سیب این هست که در دل او نهفته بشه؟ چطور می...
-
عاشورای حسینی تسلیت باد!
جمعه 28 دیماه سال 1386 12:29
شمارشان هفتاد دو بود... چه کم شمار!! گاهی که پیکرهای پاره پاره شان را در خاک کردند، همه در گورهای کوچک خود جای گرفتند... گورهایی حتی کوچکتر از اندازه معمول... چرا که تماما سر در بدن نداشتند... اما آن لحظه، که می دانست که قامت روح این هفتاد و دو جان باخته زندگی یافته از همه کهکشان ها فرازتر است... هنگامی که هر پیکر با...
-
شبنم اشکی به یاد غربت من برفشانید...
جمعه 28 دیماه سال 1386 12:22
در روایات معتبر شیعی آمده است که پس از عاشورا، سکینه، دختر نونهال حسین (ع)، آن لحظه که پیکر مجروح و پاره پاره پدر را شناخت، از سوزش دل، چنان ناله ای برکشید که بیهوش بر جای ماند... چون به خود آمد، روی به سوی جماعت، شعر سوزناکی را به نقل از پدر نوحه کرد. آرزوی سپیدار بود که این شعله سوزان را از عربی به فارسی بازآفرینی...
-
اندیشه بزرگان…
پنجشنبه 27 دیماه سال 1386 11:42
آلبرت کامو: همانگونه بنویس که زندگی می کنی و هرگز جز از آنچه زیسته ای ننویس! اسوامی ویوه کانادا: در هر روز زندگی، اگر مشکلی بر سر راه شما قامت نیفراشت، می توانید مطمئن باشید که در مسیر نادرستی سفر می کنید! ویلیام شکسپیر: سه فرمول موفقیت: بدان، بیش از دیگران؛ تلاش کن، بیش از دیگران؛ بخواه، کمتر از دیگران!! آدولف هیتلر:...
-
همه زندگی... تمام فلسفه آمدن و رفتن...
یکشنبه 25 آذرماه سال 1386 22:55
هفته گذشته توانستم مطالعه دومین کتاب دکتر مایکل نیوتون، هیپنوتراپ برجسته آمریکایی با عنوان The destiny of souls را به پایان ببرم. پاراگراف پایانی این کتاب، بیانی است از همه فلسفه زندگی. دریغ ام آمد ترجمه آن را به شما هدیه نکنم... بخوانید: "در پایان این کتاب، نقل قولی هست از یکی از مراجعه کنندگان من که آن را (در شرایط...
-
جهت اطلاع
سهشنبه 20 آذرماه سال 1386 22:41
مجله اینترنتی هفت سنگ، که به همت شماری از تلاش گران جوان عرصه رسانه فراهم می شود، در آخرین شماره خود گزارش جامعی را درباره موسیقی زیرزمینی از منظرهای مختلف روانشناسی، جامعه شناسی، ارتباطات و زبانشناسی منتشر کرده است. بخش زبانشناسی این گزارش نیز مصاحبه ای است با سپیدار. علاقمندان اینجا را کلیک کنند.
-
... بازهم از آن سه فرشته سعادت
دوشنبه 14 آبانماه سال 1386 13:01
هنر یک رشته درسی نیست. هنر شغل خاصی نیست. هنر را نمی توان در هیچ پیشه، رشته درسی یا کاری خاص محدود کرد... هنر یک اکسیر، یک ماهیت، یک رایحه، یک رنگ اهورایی است. می تواند در جان هر کاری، کنشی، آفرینشی، رفتاری و سخنی دوانده شود و یا نشود. به نظرم نمی توان گفت: نقاشی، خوشنویسی، سینما، تئاتر، مجسمه سازی، منبت کاری، معماری...
-
برای قیصر فاتحه بخوانید ... که زندگی آغاز کرد!
سهشنبه 8 آبانماه سال 1386 12:18
خبر، هرچند کوتاه بود... اما مثل صاعقه ای بود که از پهنای روح ات عبور کند... قیصر امین پور درگذشت... او، یکسال از من کوچکتر بود و چند عمر جلوتر! یادم می آید حدود بیست سال قبل بود که برای اولین بار کتاب شعری از او را دیدم، در قالب مثنوی... گفتم: یک مولانای جوان! اما چند روز قبل که او را در تلویزیون دیدم... دیدم که عشق...
-
مهارت، حکمت، هنر: سه فرشته سعادت!
یکشنبه 29 مهرماه سال 1386 23:21
مهارت، قدرتی است برای ایجاد، آفرینش، ساختن و پدیدآوردن... در مواردی به آن تخصص و فن آوری هم می گویند. حکمت، نوری است برای ایجاد و بکارگیری درست پدیده ها، استعدادها، کنش ها و امکانات... در زبان شیرین فارسی به آن فرزانگی هم می گویند. هنر، عنصر جاودانه ساز است، تنها اکسیری که توانا است بر بی اثر کردن موکل زمان... نام اش...
-
ما غرق گناه ایم ولی پاک سرشتیم!
جمعه 20 مهرماه سال 1386 21:31
ما غرق گناهیم ولی پاک سرشت ایم حسرت زده یک وجب از خاک بهشت ایم شکرانه زایل شدن حالت اغماء از خوردن آن میوه ممنوعه گذشتیم هرچند که الیاس بسی وسوسه ها کرد اما چو پری بنده خناس نگشتیم غفلت بکشد یونس جان در دل ماهی چون غمزه هستی به دل مزرعه کشتیم افسوس که این ماه مبارک به سر آمد در دفتر اعمال ثوابی ننوشتیم در سال های...
-
کودکی صدا می زند: مامان! مامان!!!
پنجشنبه 19 مهرماه سال 1386 01:00
نیم ساعتی می شود که کودک خردسال در اتاق سرگرم بازی است، غرق در چیدن و برچیدن اسباب بازی ها و محو خیالات و نقشه های جهان کودکانه خویش! غافل از همه اطراف و فرورفته در رویاهای شیرین دنیای کوچک کودکی! ناگهان، چشمانش در حدقه می چرخد! دستانش از بازی باز می ماند، قلب اش در سینه فرو می ریزد، نگرانی موج نگاهش را تسخیر می کند و...
-
کتاب هستی را او نوشت، دفتر سفر زندگی را تو می نگاری!
یکشنبه 15 مهرماه سال 1386 02:51
قاعده(سنت) اول: جبر و قضای الهی همین که نوزادی متولد شد، مسیر زندگی آغاز می شود: یک سفر با شهرهایی بر سر راه که رسیدن به آنها یک "باید" غیرقابل سرپیچی است. کودکی، نونهالی، نوجوانی، جوانی، میانسالی، سالخوردگی ... تا مرگ، اینها شهرهای مسیر زندگی هستند. درست همچون زمانی که سوار بر خودروی شخصی خود راهی سفری می شوید؛...
-
همه پرسش های من از خدا... (۵)
پنجشنبه 12 مهرماه سال 1386 03:08
تا حالا فکر کرده اید که چرا یک باغبان، یک کشاورز،یعنی کسی که با دانه و بوته و نهال و آب و گیاه و خاک و درخت سروکار دارد، دچار مشکلات فلسفی درباره جهان و خدا و خودش و هدف زندگی نمی شود؟ بله لابد به این دلیل که که این آدم های روستایی سواد درست و حسابی ندارند و عقلشان به این حرفها قد نمی دهد. آدم های ساده دل و ساده ذهنی...
-
همه پرسش های من از خدا... (۴)
دوشنبه 9 مهرماه سال 1386 04:46
چیزی بر تو بار نشد! تو باری را برداشتی که متناسب شانه های روح تو بود! انسان از روح مبداء مطلق آفریده شد پس شدنی نبود که چیزی بر او تحمیل شود. جبری بر او بار شود. تنها تصمیمی که برای او گرفته شده بود، آفرینش اش بود چرا که آفرینندگی و مهربانی از ذات خداوند بود. روحی آزاد،قابل رشد و گسترش، قدرتمند و آفرینشگر که چون...
-
همه پرسش های من از خدا... (۳)
یکشنبه 1 مهرماه سال 1386 03:30
دوم: من نه "من"ام تا زمانی که خطاها، شکست ها و ناکامی های خود را به گردن دیگری- و از جمله به گردن پروردگار- بیندازم... به عظمت خود، به یگانگی اراده و قدرت دگرگون ساز خویش آگاه نشده ام. پروردگارا یاری ام کن تا خود را دریابم...! ***************************** از مورچه تا کهکشان، همه از ابتدا سر به راه آفریده شدند: منظم،...
-
همه پرسش های من از خدا... (۲)
شنبه 31 شهریورماه سال 1386 02:29
اول: من، من ام!! نمی دونم از چند چند میلیون سال قبل، مورچه کوچولو هر روز دم دمای صبح درست در همان ثانیه ای که "قرار بوده" بیدار می شه و "همونطور که قرار بوده" کار می کنه و کار می کنه تا شب... حتی یه دفعه هم نشد که مورچه کوچولو مثل من و تو تا لنگ ظهر بخوابه! پرنده و آهو و ماهی و بوته و درخت و گیاه هم همینطور. اونها هم...
-
همه پرسش های من از خدا
یکشنبه 11 شهریورماه سال 1386 00:57
سلام، امیدوارم خوب و خوش"حال" باشید. راستش اینها سوال هایی هست که من تونستم به نمایندگی از بقیه! برای خدا تهیه کنم. لطفا اگه شما هم سوالی دارین بفرستین تا یه دفعه بشه یه پست درست و حسابی! پس منتظرم راستی خدا ... چرا آدم ها توی این زندگی دنیا یا فقط می تونن زن باشن یا فقط می تونن مرد باشن؟ ببین نگو که ای بابا، چه فرقی...
-
مهلتی بایست تا خون... شیر شد...
پنجشنبه 8 شهریورماه سال 1386 12:08
سلام به همه دلهای آرزومند، روشن و امیدوار... به زودی درباره عناوین زیر مطالبی را تقدیم می کنم... چقدر خوبه که شما هم درباره این عناوین فکر کنید و با نوشته هاتون، فکر سپیدار رو کامل کنید... اونوقت می شود یک تابلوی زیبا ... - همه سوال های من از خدا! - حال خوش خواسته دلخواسته همه آدم ها! آیا می شه!؟ - علاءالدین! چراغ...
-
آنکه هلاک من همی خواهد و من "سلامت"اش
دوشنبه 7 خردادماه سال 1386 15:45
در ماههایی که از عمر سپیدار میگذرد، خوانندگان زیادی از میان دانشجویان و سایر دوستان، پس از خواندن مطالب مختلف سپیدار، لطف و مهربانی خود را در بخش نظرات ابراز کردند. هیچگاه این محبت ها را به خود نگرفتم و دانستم که این پیام ها نشانه بزرگی منش و ارزش های انسانی خود آنهاست. البته بسیاری از همین دوستان، نظراتی مخالف آنچه...
-
خوشحالم آقای پلیس! خوشحالم!
سهشنبه 1 خردادماه سال 1386 13:09
ساعت ده دقیقه به نه شب دوشنبه (یعنی دیروز)، بزرگراه مدرس به سمت جنوب، راهنما می زنم تا از خروجی رسالت غرب به سمت بزرگراه حکیم بروم. هنوز چندمتری به رمپ خروجی مانده که ناگهان یک مرسدس بنز پلیس که در کنار اتوبان متوقف است، بدون زدن راهنما به چپ می گیرد، خوشبختانه مسیر کاملا بسته نمی شود، فرمان را به چپ می گیرم و فرار می...
-
یک روایت از مذاکرات 3 سال قبل ایران و آمریکا
چهارشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1386 10:52
مطالعه این مقاله ، بویژه برای دوستانی که مطلب سپیدار با عنوان "امیدوار به تدبیر و هوشمندی ایرانی" را دیده اند، توصیه می شود.
-
برای تو... که مفهوم واژه های کردارم را می دانی!
پنجشنبه 30 فروردینماه سال 1386 19:23
کلمه تنها آفریده خداوند بود که واژه ای را بی مفهوم نیافرید... تنها پروردگار... واژگانش را اینهمه بی نهایت پراکند و آنان را به نظاره گرفت و انسان پرمفهوم ترین کلمه خداوند واژه ای اینهمه ایزدی ... خداگونه ... که از گل عشق رویید او ... نیز، کلمه هایش را می آفریند ... اینهمه گونه گون تا به نظاره نشیند و کردار... آری...
-
بافت های مفهومی و دیالوگ ما با افکار جهانی(2)
شنبه 25 فروردینماه سال 1386 00:02
در قسمت قبلی این آموزه مطرح شد که در یک فرایند ارتباط (حال بین دو نفر باشد، یا بین یک کشور با افکار عمومی جهان) چندان مهم نیست که چه چیزی گفته می شود، بلکه این بافت یا محیط یا موقعیت – ذهنی و عینی- ارتباط است که نقش تعیین کننده ای در پیام دریافتی توسط مخاطب دارد. بنابراین در یک فرایند مواجهه دو رقیب، آن طرفی دست...
-
بافت های مفهومی و دیالوگ ما با افکار جهانی(1)
چهارشنبه 22 فروردینماه سال 1386 22:46
موضوع بحث امروز کلاس "معنی شناسی" در دانشکده خبر، نسبت میان مفهوم یا معنی با بافت یا موقعیت بکارگیری زبان بود. "مفهوم بافتی" یکی از آموزه های نسبتا ساده اما بسیار عمیق و دامنه دار معنی شناسی است. به بیانی ساده، نکته اصلی این است که عبارات زبان، هنگامی که در دل یک بافت یا موقعیت قرار گیرند، مفهوم یا پیام اصلی خود را...
-
امیدوار به هوشمندی و تدبیر ایرانی(۳)
دوشنبه 13 فروردینماه سال 1386 18:39
اما ترکیه: صرفنظر از ماهیت متعادل تر دولت کنونی آنکارا، ما ایرانیان خوب می فهمیم که این همسایه رقیب سنتی ایران، این روزها چه قندهایی را در دل آب می کند و با آرامش و خوشحالی درون، نظاره گر و منتظر گرفتن ماهی های درشت دیگر، از آبی است که امید دارد با به خواب رفتن تدبیر ایرانی، گل آلوده شود. کسی نتوانسته برآورد کند که...
-
امیدوار به هوشمندی و تدبیر ایرانی(۲)
دوشنبه 13 فروردینماه سال 1386 18:30
اما تجارتخانه اروپایی هم بعد از سالها مذاکره و تعامل سیاسی با ایران، بالاخره در مقابل کاخ سفید زانو زد و به ناتوانی خود در رهبری یک فرایند سیاسی برای حل مسئله هسته ای ایران اذعان کرد. کاخ سفید که طی همه این سالها در کنار گود نشسته و به اروپایی ها گوشزد می کرد که تلاش تان بیفایده است، اکنون که دولت های اروپایی، پسرهای...