سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است
سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است

ماجرای خادم، جعفری و ایرنا ... با یه کرور شارلاتان های حرفه ای

این مطلب رو دوست ناشناسی فرستاده که خودش رو "الف.ت." معرفی کرده... تا ببینیم حرف حسابش چی هست.

سلام ... این روزها آب و هوای ایرنا و دانشکده یا بهتره بگیم شما و خادم ابری هست... این رو همه می دونن حتی اون کسایی که تو چند ماه گذشته، اوقات بیکاری شون رو تو خبرگزاری به شایعه پراکنی و تحلیل های صد تا یه غاز درباره نقش پشت پرده شما در تحولات ایرنا می گذروندن (البته این جماعت این روزها دیگه خیلی دمغ هستن که نشخوار ندارن!)...

بنده به عنوان یه کسی که شما دو نفر رو خوب می شناسم... ایرنا و دانشکده و احوالات سالهای گذشته و حالش رو خوب می شناسم... این مدت سکوت کرده بودم... تا این که شما اون نامه به وزیر ارشاد رو زدین تو وبلاگتون. اول حس خوبی نداشتم... از کار شما هم خوشم نیومد... اما بعد دیدم اتفاقا این کار از خیلی جهات می تونه برکت داشته باشه برا روشن شدن خیلی از فضاهایی که تاریک مونده بود و میکروب ها و کرم ها تو همون فضاها داشتن رشد می کردند و مثل موریانه شخصیت افراد رو و سرمایه دوستی آدم ها رو می جویدند.

این بود که دست به قلم شدم و این مطلب رو نوشتم. قسمت اولش رو می فرستم براتون. با شناختی که از شما دارم اون رو تو وبلاگتون می زنید و سانسور هم نمی کنید. وقتی قسمت اول رو زدین بعدی هاش رو هم می فرستم.

اول از همه می خوام به همه شارلاتان ها بگم که مطمئن هستم این طوفان و گرد و خاکی که بین شما دو نفر هست می خوابه... دوباره شما نیت و دل همدیگه رو پیدا می کنید... فکرتون با هم منسجم می شه و هم ایرنا و هم دانشکده از برکاتش سود می بره... پس بهتره خواب و خیال برشون نداره که فکر کنن آب گل آلوده و وقت ماهی گرفتن! دوم می خوام به شما دو نفر بگم که اجازه ندین صداقت و شهامت تون تبدیل به بی عقلی و بی تدبیری بشه... متاسفانه هر دوی شما تا یه حدودی کله شق و آتیش مزاج هستین اما من و امثال من می دونیم که دلهاتون یکی هست... فکرتون یکی هست... اعتقادات تون و نگاهتون یکی هست...

این روزها خیلی ها سوال می کنن که ماجرا چی هست؟ آخرش چی می شه؟ خب خیلی از اینها هم آدم های دلسوزی هستن... هم تو ایرنا، هم تو دانشکده و هم بیرون... شاید خیلی ها گذشته رو نمی شناسن... خادم رو نمی شناسن... جعفری رو نمی شناسن... اگه به من اجازه بدین می خوام یه کم درباره این مسائل صحبت کنم... فعلا تا همین جا بس هست... با اجازه ... الف.ت.

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 18:01

سلام....چطورید؟
خدارا شکر....از اینکه سپیدار رو دیدم که بهش رسیدگی کردین خیلی خوشحال شدم...واقعا این الف.ت کی می تونه باشه؟اما ظاهرا با حسن نیت آمده .خوب شما ها رو می شناسه....خوب هستید؟ خیلی بی خبرم؟مراقب خودتان باشید....زیاد زیاد...منتظرم.خسته نباشید..خدا قوت.

یکی که اول اسمش صادقه پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 19:46

راس میگه!
نباید اجازه بدین بعضی ها از آب گل آلود ماهی بگیرن
ولی محافظه کاری هم نکنین

دخترک شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 09:02

سلام دکتر
نمی دونم باز گرد و خاک که ممکنه باز دیگران به پا کنند و دودش توی چشم بعضی از ما مظلومین بره
خوب ترک عادت موجب مرضه دیگه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

[ بدون نام ] دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 08:02

خوب اینم نوعی تاکتیک و استراتژی حمله و دفاع و عقب نشینی در موقع لزوم است احتمالا!
وقتی مطلب وارده را داشتم مطالعه می کردم ناخودآگاه به یاد فالهای هر روزه ایران پیام روزنانه ایران افتادم که توصیه های اینچنین دارد برای ... بگذریم که بسیاری از همکاران ایرنا بویژه هر روز صبح با علاقمندی تمام فال خود و دوستانشان را با علاقه مطالعه می کنند.
به نظرم می رسد توصیه های این دوست شاید به نوعی فال بینی و فالگیری شبیه است البته این را نه فقط از فحوای نوشته بلکه از نوع ادبیات آن می دانم.
بگذریم وضع ما بدتر از آن است که با این حرفها خرابتر و یا درستر بشه . !

سلام دوست بی نام و نشان!
حالا یه نفر هم که خواست فال بد نزنه برا شما ناراحت کننده بود!؟ ضمنا درباره خودت هم اینقدر فال بد نزن... ان شاالله که وضع ات " خراب تر از این حرفها نباشه" ولی اگه باشه صمیمانه متاسفم. راحت و شادمان باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد