سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است
سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است

نیم نگاهی به زندگی... نیم نگاهی به زندگی... نیم نگاهی به زندگی

 

زندگی... صحنه یکتای هنرمندی ماست....

 

                   هرکسی نغمه خود  خواند و از صحنه رود....

                                                   صحنه پیوسته به جاست....

                                                      

                               ای  خوش آن نغمه که مردم بسپارند به یاد!

                                                                           

                                                                         (ناشناس)

نظرات 15 + ارسال نظر
حمید حمیدیان شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:40

سلام آقای دکتر جعفری. استاد خوبم.

این شعر را یک شاعره از کرمانشاه که اگر اشباده نکنم باید اسمشان خانم کریمی باشد، سروده اند.
من هیچ وقت نتونستم مفهوم شعر و منظور شاعر را از اون بدونم اما با این حال جزو معدود شعرهایی است که فقط با یک بار شنیدن به خاطرم مونده.
اصراری برای درج حتی آن در بخش نظرات هم ندارم اما تنها دوست دارم تفسیرهای مختلفی که از آن می شه را بدونم.

زمستونه خدا سرده دمش گرم زمین از غصه یخ کرده دمش گرم
تو قاموس خدا لوطی گری نیست خدا نامرده نامرده دمش گرم


فرهاد شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:18 http://rescue121.blogfa.com

هو العادل

سلام آقای دکتر جعفری
به سلامتی و دل خوشی سپیدا رو راه انداختید به شما و تمامی خوانندگان سپیدار تبریک می گوییم و امیدوارم که سالم و سلامت باشید./.

نقش کردم رخ زیبای تو بر خانه دل
خانه ویران شد آن نقش به دیوار بماند

سلام فرهاد عزیز... مسافر زمان! خدا قوت
ممنونم...هم بابت تبریک ات و هم بابت این بیت بسیار زیبا و پرمعنا. حق یارتان

احمد نجفی شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 14:03 http://www.ahmadspace.blogfa.com

جناب اقای سهامیه
وروردتان به جمع وبلاگ نویسان تبریک می گویم.
از دانشجویان سابق شما در دانشکده خبر

احمد نجفی شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 14:13 http://www.ahmadspace.blogfa.com

اقای سهامیه
ورود شما را به جمع وبلاگ نویسان تبریک می گویم. انصافا در کارنامه پر بار زندگیتان همین یکی را شاید کم داشتید. از تجارب خود برای جوانان بنویسید. شاید چراغ راهی باشد برای ما.
دانشجوی سابق شما در دانشکده خبر

سلام احمد عزیز
بر روی چشم... هرچه سرمایه داشته باشم... متعلق به ایران بزرگ و فرزندان عزیزم است. برقرار باشید

[ بدون نام ] شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 15:45

سلام وهزاران سلام.......درود و هزاران درود
امیدوارم در پناه ایزد متعال همیشه سلامت و موفق باشید.
آقای دکتر واقعا دست مریزاد ...از هیچیک از این عناوین نمی توان گذشت.بقدری عالی نوشته شده که به شگفت آمدم. دلم نیامد تشکر نکنم.
خواوند همچون شماهایی را که مایه مباهات این مرز وبوم هستید را حفظ کند.

سلام سووشون عزیز
از همه محبتی که ابراز کرده اید سپاسگزارم. محتاج دعا و راهنمایی هستم.

مجید زاغری شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 17:09 http://www.magicalam.persianblog.com

سلام دکتر جون . خسته نباشی . بابا یه جوری برو که تا اخرش بتونی بری . روزی دو سه بار آپ می کنی . فکر نمی کنم برگردی این طرف تا این حد سرت خلوت باشه ها ... خلاصه بدعادتمون نکن ... آهسته و پیوسته بهتره ... داور برحق پشت و پناهت

سلام مجید

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها

برقرار باشی

مریم شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 23:26 http://www.comfort.persianblog.com

من امروز فهمیدم شما این طرفا نیستید! امیدوارم بهتون تعطیلات خیلی خوش بگذره... برامون سوغاتی بیارید... :)

سلام مریم خانم مهربان
همین طور بود که فرمودید. البته الان که ساعت سه و هجده دقیقه بامداد یکشنبه هست، چند ساعتی هست که رسیدم تهران. سفارش شما هم روی چشم. به خاطر گل روی نویسنده با ذوقی مثل شما، قول می دم در اولین فرصت یک مطلبی رو از حال و هوای مردمان اون طرف تقدیم کنم. سرفراز باشید

جواد حیدریان یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:34 http://www.javadjan.blogfa.com

سلام به استاد دوست داشتنی و ارجمندم.
تازه فهمیدم که در این فضای مجازی می توانم راحت تر با شما صحبت کنم.
سپیدار درخت بلند قامت و پر هیبتی است.استوار بالا می رود تا به آفتاب نزدیکتر باشد.

سلام آقاجواد نازنین
مجازی و غیرمجازی، هم صحبتی با شماها دلنشین و شیرین است... افتخار می کنم.

سید امید عرب یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:41 http://omidarab.blogfa.com

سلام ای سپیدار
ای بلند،ای راست قامت،ای اسطوره،ای زندگی،ای بالندگی،ای شب یلدای دانشکده،ای انار دانه قرمز،ای قند میوه -فروکتوز- ای قند شیر -لاکتوز- ای قند شیر ینی - گلوکوز- ،ای شعر،ای احساس، ای غزل، ای قصیده،ای رباعی،ای دیوان اشعار، ای مسرت بخش و وجهه کمال،ای مسافر و ین و سالتزبورگ،ای استراسبورگ، ای ایش لیبه دیش، ای آی ادور یو، ای انا احبک،ای مرام و معرفت،ای محمد و حسن و مسلک جعفری،ای سهامیه،ای بازار سهام عشق و محبت،ای اند لس، ای بی انتها، ای خوشه گندم،ای سرو قامت....بیا و به وبلاگ ما هم سر بزن!

سلام... بابا تسلیم... اومدم!!! می خوامت!

[ بدون نام ] یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 15:57

سلام....حال واحوال ...امیدوارم خوب وخوش وسلامت باشید.
فقط در تنهایست....
که انسان ناممکن را ممکن می سازد...
تشخیص می دهد ... بر میگزیند وبه داوری می نشیند....
او می تواند به لحظه استمرار بخشد....
تنها او می تواند
نیکی را پا داش دهد و بدی را تنبیه کند
مداوا نما ید و نجات بخشد
و سود مندانه
آنچه را که سر گر دان است و محو می شود پیوند دهد.(گوته)
آقای دکتر...هر کدام از ما...انسانها این ویژگی را داریم اما نمی توانیم از این خصلت استفاده کنیم.اما شما انصافا نجات دهنده دلهای خسته هستید....خداوند شما را حفظ کند.
آرزمند آرزوهایتان

سلام... از حسن نظر و دعای خیر شما سپاسگزارم... سرفراز باشید.

فرهاد شرف پور یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 16:40 http://rescue122.blogsky.com/

با عرض سلام و عرض ادب وبلاگ جدیدی را راه انداختم ./.

با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما ژرده شمایید

سلام مسافر زمان! تبریک می گم فرهاد عزیز. دعا می کنم در این تلاش تون هم موفق باشید. به درخواست شما مشکل تایپی رو اصلاح می کنم:
با این همه آن رنج شما گنج شما باد افسوس که بر گنج شما، پرده شمایید

لطیف یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 17:39

سلام آقای دکتر . وقتی برای اولین بار (البته در چند روز گذشته ) وبلاگ شما را خوندم ، دیدیم یه نیم ساعتی هست که این وبلاگ منا مشغول خودش کرده . اول از همه اون مطلب گوشه ای که زیر عکستون بود، نظر من و دوستان پشت سرم راجلب کرد! و بعد اون شعرها و سخنان پرمعنای شما. خواستم یه نظری بدم ،‌گفتم یه فرصت مناسب گیر بیارم تا حسابی گرد و خاک کنم!‌ اما تا اون فرصت گیر بیاد ، شما به قول معروف ترکوندین. سرعت عمل شما در راه اندازی این وبلاگ و مطالب پر نغز شما ، نشون میده که سابقه ای طولانی در نگارش شاعرانه و حتی ؛ عاشقانه ؛‌ دارید که باید گفت دست مریزاد. حالا از شما خواهشی دارم که از این نوع نگارش و مطالب متنوع هم در کلاسهای درستون (البته متاسفانه دیگه با شما کلاسی نداریم) هم بگویید.
در ضمن ، امیدوارم تعطلات به شما خوش گذشته باشه.

سلام لطیف عزیز... ممنون از ابراز محبت شما... گویند سخن چون از دل برآید لاجرم بر دل نشیند... این که از این نیم ساعت راضی هستید... موجب دلگرمی من هست... امیدوارم بتوانم مجالش باشه که سپیدار پیوسته برای شما جاذب باشه. سرفراز باشید

فرزانه یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 23:44 http://dokhtarekord.blogfa.com/

کاش می تونستم نغمه خوبی باشم برای آدمهایی که قدرت خرید غذای کافی برای خانواده شون ندارن.کاش می تونستم برای تمام بی خانمانهایی که توی سرما کنار خیابون خوابیدن خونه بسازم.همه فراموش کردیم روزهای قشنگی رو که به آدما کمک می کردیم .چمون شده ؟چرا الکی دنبال هیچی می دوییم؟
همیشه فکر می کنم بهشت احساس شیرینیه که به یه بچه شکلات می دی...

سلام فرزانه عزیز

فقط می تونم بگم سپاسگزارم. مرهون این همه صفای دل و نوع دوستی تو! اشتباه نکردی... بهشت دقیقا همونجاست... دقیقا جایی که دل ات برا کمک به یه هم نوع می لرزه... جای تذکرت اینجا خالی بود! سرفراز باشی

مرجان دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1384 ساعت 14:53 http://2bareh.com

به به به دکتر جعفری.مبارکه. می گم اگه تونستین بگردین و روزنامه های منو پیدا کنین:))

سلام مرجان... خوبی؟
مشکوک می زنی دخمر؟ منظورت چیه؟ شاید می خوای بگی به جای اینکه وقت ام رو صرف نوشتن این مطالب صد تا یه غاز کنم، برم بگردم روزنامه های تو رو پیدا کنم... این کار رو که نمی کنم ولی عوض اش گشتم و وبلاگت رو پیدا کردم. خوشحال شدم ... ضمنا از اینکه سپیدار رو لینک زدی ممنونم. من هم وبلاگ تو رو لینک کردم... عوض که گله نداره! داره؟؟
سرفراز باشی دخمر پر شور دانشکده.

دختری با دامن حریر شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 23:16 http://patty.blogsky.com

سلام M.rجعفری:
من این صفحه از بلاگ شما را خوندم.
ولی یه سوال دارم:؟؟؟!!!...
چرا شما ننوشتید که این شعر از سهراب سپهری؟؟؟
چرا زدید یک ناشناس؟؟؟
ببخشید که من اینقدر فضولی میکنم.

سلام ... خب حتما نمی دونستم که مال سهراب هست!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد