سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است

حرف های مرجان با رییس دانشکده

این مطلب رو مرجان حاج رحیمی بعد از حرف های صبح چهارشنبه ام تو کلاس درس، نوشته...:

همین روزها بود.اسفند سال گذشته را می گویم.زمانی که در آخرین نفسهای زمستان در اعتراض به خبری کوتاه که به بسته شدن دانشکده خبر اشاره داشت,تحصن کردیم.
یادم نمی رود آن روز زمستانی را که حتی تحصن ما به محوطه حفاظت شده ریاست جمهوری در خیابان پاستور هم کشید.
یادش به خیر! من بودم و لطیف نکویی و پناه فرهاد بهمن که تا ساعت 6 بعدازظهر گرسنه و تشنه در اتاقهای تو در توی رسیدگی به شکایات نهاد ریاست جمهوری دنبال جریان بسته شدن دانشکده خبر بودیم.دانشکده ای که به اعتقادمان مرکز پرورش 80 درصد از نیروهای فعال رسانه هاست.سرانجام هم سید محمد خاتمی شخصا درباره دانشکده دستور ابقا داد.

یکسال از آن ماجرا و جریان سازی که به وسیله بچه های دانشکده در روزنامه و سایت ها شد,می گذرد.حالا آب ها از آسیاب افتاده و کمتر کسی است که آن روزهای دلهره آور و اضطراب زا را به یاد آورد.حتی کسانی مثل دکتر جعفری که ریاست دانشکده را به عهده دارد و امروز ما را به فضولی و بی تعهدی نسبت به استادان محکوم می کند.

دانشکده خبر روزی حرف اول را در میان دانشکده های ارتباطات دانشگاههای سراسری و آزاد می زد.امروز هم بسیاری از صاحب نامان مطبوعات هستند که از این دانشکده فارغ التحصیل شده اند.
اما بهتر است بگویم:خداحافظ روزهای طلایی!
از زمانی که آزمون دانشکده خبر از آزمون سراسری جدا شد و به علمی-کاربردی پیوست و بویژه از زمانی که از دانشجویان شهریه گرفتند (سال 81-ورودی ما) روز به روز کیفیت آموزشی نیز تحلیل رفت.

ما چه خبرنگارانی هستیم که حتی نمی توانیم حق خودمان را بگیریم؟ زمانی که دانشکده پولی شد صدایمان در گلو خفه شد.حتی در زمان دولت جدید که شعار ارزانی,عدالت و براری داشت و ریاست جدید خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) که خود استاد دانشکده است و درد دانشجویان را می فهمد (همسر,خواهر و خواهرزاده اش در این دانشکده هرچند به صورت رایگان درس می خوانند) وضعیت نه تنها بهتر بلکه بدتر شد. شهریه ها نجومی افزایش یافت و برخلاف دستور العمل دانشگاه جامع علمی-کاربردی و حتی آزاد علاوه بر افزایش شهریه متغیر شهریه ثابت نیز افزایش یافت! این بار نیز سکوت کردیم.شاید این سکوت به خاطر حرمتی بود که برای دانشکده و استادانمان قائل بودیم.

اما حالا برچسب بی توجهی,تنبلی و بی تعهدی به ما زده می شود.
استاد عزیز با تمام احترام و ارادتی که نسبت به شما دارم,اینها را تنها برای این می نویسم که دیگر نگویید شما هیچ یک شهامت و شجاعت یک دانشجو را ندارد.

از استادان دانشکده گفتید. از “علی اکبر قاضی زاده” که به گفته خودتان به خواست دانشجویان قرارداد او را فسخ کردید و امروز قول دادید که او را برمی گردانید و از استاد دکتر “جابر عناصری” که به دلیل عدم هماهنگی دانشجویان با آموزش مدتی است که از دانشکده دلخور شده.متاسفانه از استادان صاحب نام دانشکده فقط همین دو نفر باقی مانده بودند که آنها نیز…
قصد جسارت ندارم ولی طبق ضوابط داشنگاه جامع علمی-کاربردی 70 درصد استادانی که در این دانشکده از آنها بهره می گیرید,مورد تایید علمی نیستند.حتی دانشکده خبر هیات علمی نیز ندارد.
شما از هرکسی برای تدریس دعوت می کنید.از معاون امور مالی تا امام جماعت نمازهای ظهر و عصر دانشکده.از کارمند وزارت ارشاد تا کارمند خبرگزاری.از کسانی که جزوه را روخوانی می کنند و ما هم مثل میرزابنویس ها فقط می نویسیم و اگر احیانا سوالی پرسیده شود,پاسخی در پی ندارد.

لابد می گویید اگر بد بودند شکایت می کردید.این کار را هم کردیم ولی بی فایده بود.نظیرش هم گزارش نویسی که دو ترم پیش ارائه شد.استاد این درس خودش گفت که تاکنون حتی یک گزارش مکتوب هم ننوشته و هرچه داشته تصویری بوده و بس و شما نه تنها او را عوض نکردید بلکه امروز گفتید از بهترین استادان بوده است.

آقای دکتر! شما فرمودید که ما دانشجویان کلاسهای درس را جدی نمی گیریم.شما بگویید چطور می توان 6 دانگ حواس را جمع کلاسی کرد که تجربه های استاد آن از تجربه شاگردان کمتر است؟

این حرفها مدتها بود در دلم محبوس شده بودند.خودتان خواستید و به حکم دموکراسی که در شما سراغ دارم آنها را نوشتم وگرنه تا پایان عمر ناگفته و سربسته می ماندند.هر لحظه هم بخواهید برای دفاع از آنچه نوشتم حاضرم!

با تشکر

بنی آدم اعضای یکدیگرند...

 

چند سال پیش در جریان بازی های پارالمپیک ( المپیک معلولین ) در شهر سیاتل آمریکا 9 نفر از شرکت کنندگان دو 100 متر پشت خط آغاز مسابقه قرار گرفتند.
همه این 9 نفر افرادی بودند که ما آنها را عقب مانده ذهنی و جسمی می خوانیم. آنها با شنیدن صدای تپانچه حرکت کردند. بدیهی است که آنها هرگز قادر به دویدن با سرعت نبودند و حتی نمی توانستند به سرعت قدم بردارند بلکه هر یک به نوبه خود با تلاش فراوان می کوشید تا مسیر مسابقه را طی کرده و برنده مدال پارالمپیک شود.
ناگهان در بین راه مچ پای یکی از شرکت کنندگان پیچ خورد . این دختر یکی دو تا غلت روی زمین خورد و به گریه افتاد.
هشت نفر دیگر صدای گریه او را شنیدند ، آنها ایستادند، سپس همه به عقب بازگشتند و به طرف او رفتند.
یکی از آنها که مبتلا به سندروم داون(عقب ماندگی شدید جسمی و روانی) بود، خم شد و دختر گریان را بوسید و گفت : این دردت رو تسکین میده.
سپس هر 9 نفر بازو در بازوی هم انداختند و خود را قدم زنان به خط پایان رساندند.
در واقع همه آنها اول شدند. تمام جمعیت ورزشگاه به پا خواستند و 10 دقیقه برای آنها کف زدند

همه برای سلامتی ایمان دعا کنیم!

 

مطلع شدم که فرزند عزیزم ایمان ابراهیم بای سلامی از یک تومور مغزی رنج می برد و به تجویز پزشکان انجام عمل جراحی ضروری است. این خبر من را هم متاسف و  غصه دار کرد اما به ایمان نوشتم به لطف خدای مهربان و با آرامش و استقامتی که در او سراغ داریم، از این امتحان نیز سالم و سرفراز بیرون خواهد آمد.

همه ما از هم اکنون، دست پزشکانی که قرار است ایمان را معالجه کنند، می بوسیم و در نماز خود دعا می کنیم که سلامتی و شادابی را به ایمان بازگرداند. آمین

چند تا شوخی آب دار با خطوط هوایی!


■به اطلاع هموطنان عزیز می‌رساند از آنجا که اکثر پروازها در کشور با خیر و خوشی به سقوط منتهی می‌شود، شرکت ابن‌الوقت و شرکا برای جلوگیری از خسارات احتمالی به شهروندان اقدام به وارد نمودن تعداد محدودی ضدهوایی و موشک‌های SAM 7 نموده تا شهروندان محترم آن را در پشت‌بام خود نصب و به محض نزدیک شدن هواپیما به اطراف محل مسکونی از سقوط آن به روی منزل خود جلوگیری نمایند. لطفاً جهت ثبت‌نام با شماره‌های ما تماس بگیرید .

■ «کافورگشت» به مناسبت سال نو برگزار می‌کند: تور بزرگ سیاحتی ایران‌گردی... با تورهای ما برای همیشه جاودانه شوید. بلیط رفت بدون برگشت با قیمت استثنائی... ترانسفر و اقامت در هتل ده ستاره بهشت زهرا بعد از پرواز ... صبحانه، ناهار، شام در جوار ملکوتی ملک‌الموت.


■ مسافرین محترم شرکت خدمات هوائی «پرواز آخرت» می‌توانند اشیاء زیر را به عنوان بار دستی مجاناً حمل نمایند: یک دست کفن، کمی کافور و یک پلاک نسوز... در صورتی که تابوت نسوز همراه آورده‌اید برچسب مخصوص جامه‌دان را روی آن الصاق فرمایید.

■ میان‌بُر
- این کفن چیه پوشیدی برادر؟
- می‌خوام برم لبنان تو جنبش استشهادیون شرکت کنم.
- خدا خیرت بده ولی نمی‌خواد این همه راه بری. الان زنگ می‌زنم آژانس یه بلیت هواپیمای پرواز داخلی برات رزرو می‌کنم .

■ مسافرین محترم پرواز شماره 777 لطفاً با در دست داشتن کارت پرواز و وصیت‌نامه و پوشیدن کفن به سالن پرواز مراجعه فرمایند .


■ امروز در فرهنگستان زبان فارسی، بحث تندی در مورد جایگزینی واژه‌ی «سقوط‌گاه» به جای «فرودگاه» اتفاق افتاد. برخی از استادان عقیده داشتند سقوط‌گاه به محل سقوط بیشتر می‌خورد و بهتر است. چون در فرودگاه‌ها دیگر فرودی انجام نمی‌شود و هواپیماها دیگر برنمی‌گردند، واژه‌ی کشتارگاه یا قتلگاه یا قربانگاه به کار برده شود. یکی هم واژه‌ی «هواپسانه » یا «هوانمانه» را پیشنهاد داد. یکی از استادان لوس و متعصب هم پیشنهاد کرد که از واژه‌ی افریشته‌ گشتوراسپ‌گاه استفاده شود که نه کسی بهش نگاه کرد نه خندید!


■ اکنون که به حول و قوه‌ی الهی با پرواز تهران شیراز از دیار فانی عازم دیار باقی  هستم وصیت‌نامه‌ی خود را به بلیت پرواز مربوطه الصاق و از خانواده و دوستان و آشنایان حلالیت می‌طلبم.

■ انا لله و انا الیه راجعون، خدایا با نام تو آغاز می‌کنیم و با نام تو سفر آخرمان را به پایان می‌بریم. مسافرین محترم پرواز 777 من خلبان یکم جان‌سیرنژاد از طرف خودم و شرکت خدمات هوایی Iran End Air و خدمه هواپیما پرواز آخر خوشی را برایتان آرزومندم.

دمای فعلی در خارج هواپیما 15 درجه هست و ما پیشاپیش کولرها را روشن کرده تا دما به چند درجه سانتیگراد زیر صفر برسد و از فریز شدن خود قبل از مرگ لذت ببرید.

در صورت بروز هر گونه اتفاق ناگهانی و نقص در پرواز مسافرین محترم می‌توانند از دو در عقب و دو در جلو و از ارتفاع بالا خودشان را با ملاج به پایین بیندازند. در بالای سر شما ماسک‌هایی حاوی گاز کشنده سیانور تعبیه شده که در صورت سالم ماندن هواپیما پس از سقوط می‌توانید از آنها استفاده نمایید. در صندلی جلو شما راهنمایی شامل دعای شب اول قبر و انواع ادعیه تعبیه شده است. لطفاً صندلی را به حالت کاملاً افقی درآورده و اشهد آخرتان را بخوانید .

■ از نوار مکالمات جعبه سیاه یک هواپیما:
- از پرواز 777 به برج مراقبت... با سلام، رمز امروزمون چیه؟
- یا جرجیس!
- یا جرجیس!؟؟ جرجیس هم شد اسم رمز؟ یا حسینی چیزی...
- تموم شد کاپیتان. همه‌ی رمزامون و اسامی ائمه و پیامبران و فرشتگان رو تو سقوطای قبلی مصرف کردیم فقط یه دونه یاجرجیس مونده و یکی هم یاعزرائیل، هر کدومو طالبی مصرف کن.
- بسیار خوب خداحافظ.... یاااااااااااااااااااااجرجییییییییییییس....
بوووووووووووووم...!

یادآوری: البته اینها شوخی بود... چون واقعا اتفاق افتاده که بعضی پروازها هم سالم نشستن زمین!!

من به بی سامانی... باد را می مانم...

 

این شعر زلال رو خواهر خوبم "آذر" فرستاده... چقدر با حال و هوای این روزهای من تناسب داره... ازش ممنونم و برای خودش و همسر دوست داشتنی اش حمید و دختر نازنین شون مریم بهترین آرزوها رو دارم:

 

من به بی سامانی
باد را می مانم
من به سرگردانی
ابر را می مانم
من به آراستگی خندیدم
من ژولیده به آراستگی خندیدم
سنگ طفلی ؛اما
خواب نوشین کبوتر ها را در لانه می آشفت
قصه بی سرو سامانی من
باد با برگ درختان می گفت
باد با من می گفت
چه تهیدستی مرد
ابر باور می کرد
*****
چه شبی بودو چه روزی افسوس
با شبان رازی بود
روزها شوری داشت
ما پرستوها را
از سر شاخه به بانگ هی هی
می پراندیم در آغوش فضا
ما قناریها را از درون قفس سرد رها می کردیم
آرزو می کردم
دشت سرشار ز سرسبزی رویاها را
من گمان می کردم
دوستی همچون سروی سر سبز
چار فصلش همه آراستگی ست
من چه می دانستم
هیبت باد زمستانی هست
من چه می دانستم سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ می زند از سردی دی
من چه می دانستم
دل هر کس دل نیست
قلبها صیقلی از آهن و سنگ
قلبها بی خبر از عاطفه اند
******

تولدت مبارک
به امید ۱۵۰ سال تولدت
من که حتما هستم
پس تو هم هستی !!!!

مردها و زن ها... دو روی یک سکه ان! (۳)

 

فرزند:
یک زن همه چیز را در مورد فرزندش می داند: قرارهای دکتر، مسابقات فوتبال، دوستان نزدیک و صمیمی، قرارهای رمانتیک، غذاهای مورد علاقه، اسرار، آرزوها و رویاها. یک مرد بطور سربسته و مبهم فقط میداند برخی افراد کم سن و سال هم در خانه زندگی میکنند.

 

شیک پوشی:
یک زن برای رفتن به خرید، آب دادن به گلهای باغچه، بیرون گذاشتن سطل زباله و گرفتن بسته پستی لباس شیک می پوشد. یک مرد فقط هنگام رفتن به عروسی و یا مراسم ترحیم لباس رسمی برتن میکند.

شستن لباس:
زنان هر چند روز یک بار لباسهایشان را میشویند. مردها تک تک لباس های موجود در کمد، حتی روپوش و
اونیفرم جراحی هشت سال پیش خود را می پوشند و هنگامیکه لباس تمیزی باقی نماند، یک لباس کثیف برتن نموده و کوه ایجاد شده از لباسهای چرک خود را با آژانس به خشک شویی منتقل میکنند.

اسباب بازی:
دختران کوچک عاشق عروسک بازی هستند و وقتی به سن 11 یا 12 سالگی میرسند علاقه شان را از دست میدهند. مردان هیچگاه از فکر اسباب بازی رها نمیشوند. با بالا رفتن سن آنها اسباب بازی هایشان نیز گران قیمت تر و پیچیده تر میشوند. نمونه های از اسباب بازیهای مردان: تلویزیون های مینیاتوری و کوچک، تلفنهای اتومبیل، اکولایزرهای گرافیکی، آدم آهنی های کنترلی، گیمهای ویدئویی، هر چیزی که روشن و خاموش شده، سر و صدا کند و حداقل برای کار کردن به شش باتری نیاز داشته باشد.

 

گل و گیاه:
یک زن از شوهرش میخواهد وقتی مسافرت است به گل ها آب دهد. مرد به جای گلها، به گلدان ها آب میدهد! زن پنج روز بعد به خانه ای پر از گلها و گیاهان پژمرده برمیگردد. کسی نمیداند چرا این اتفاق افتاده است!

اسامی مستعار:
اگر سارا، نازنین، عسل و رویا با هم بیرون بروند، همدیگر را سارا، نازنین، عسل و رویا صدا خواهند زند. اگر بابک، سامان، آرش و مهرداد با هم بیرون بروند، همدیگر را گودزیلا، بادام زمینی، تانکر و لاک پشت صدا خواهند زد.

پرداخت صورتحساب میز:
وقتی صورتحساب را می آورند، با اینکه کلا 15هزار تومان شده، بابک، سامان، آرش و مهرداد هر کدام 10 هزار تومان روی میز میگذارند. وقتی دختران صورتحساب را دریافت میکنند، ماشین حسابهای جیبی خود را بیرون می آورند.

بگو مگو:
حرف آخر را در جر و بحث ها زنان میزنند. هر چیزی که یک مرد بعد از آن بگوید، شروع یک بگو مگوی دیگر خواهد بود.

یک هدیه علمی: اطلاعات و گردش اطلاعات

اشاره: این مقاله را سه سال قبل نگارش کردم؛ زمانی که همراه برخی دوستان، سرگرم طرح ریزی ایجاد شبکه اطلاع رسانی نفت و انرژی (شانا) در وزارت نفت بودیم، هدف این مقاله ارائه یک نگاه به روزتر درباره ماهیت و کارآیی شبکه ها و توجه دادن ذهن دست اندرکاران این وزارتخانه به یک جهت صحیح بود به این امید که اراده لازم برای تاسیس یک شبکه چندین سویه و مدرن گردش اطلاعات و نه صرفا ارسال اطلاعات، فراهم آید... البته همانطور که پیش بینی می شد، این هر دو هدف به شکست انجامید و نهایتا شانا نیز به یک شبکه اطلاع رسانی یک سویه، تبدیل گردید.

به هرحال ایده ها و گمانه های مطرح شده در این مقاله، همانی است که بوده است. هدف ام این است که با طرح نقدها و دیدگاهها تکمیل و به روز گردد.

 

 ۱. مقدمه:

مشخصه قرن بیستم، تاکید بر اطلاعات بود؛ اهمیت جمع آوری اطلاعات و نقش تعیین کننده آن در تصمیم سازی، موجب شد تا این مقوله به نیروی محرکه اصلی پیشرفت سریع جوامع بشری و متعاقب آن تشدید رقابت بین کشورهای توسعه یافته تبدیل گردد. هنگامی که قرن اطلاعات به پایان خود نزدیک می شد، حاصل فرایند یادشده  برای کشورهای درحال توسعه، ژرف تر شدن شکاف با جهان توسعه یافته بود بویژه برای آن دسته از  کشورهایی که به دلایل ساختاری، فاقد توان لازم برای هضم فرهنگ "اطلاعات محوری" بودند و تا انتها با نیم نگاهی مشکوک به آن می نگریستند.

تحولات شگرف فن آوری اطلاعات در دهه پایانی قرن بیستم، نشانگر مشخصه تازه ای برای دوران جدید بود و اکنون در آغازه قرن بیست و یک، تاکید محوری نه بر"جمع آوری اطلاعات" بلکه بر"گردش صحیح و سریع اطلاعات" است. مطالعه وضعیت سازمان های اطلاعاتی- عمدتا مخفی- در فاصله سال های قبل از دومین جنگ جهانی تا اواخر دهه هفتاد قرن گذشته، نشان می دهد که توجه و تکیه اساسی بر سازوکارهای جمع آوری اطلاعات، از یک سو تا چه حد در تحقق این آرمان نارس خود، موفقیت آمیز بود و از سویی نفس انباشت اطلاعات و عدم امکان پردازش به موقع و به ثمر نشستن آن به عنوان درون دادی مناسب و به موقع برای سازوکارهای تصمیم ساز، خود به عاملی بر ضد خود تبدیل گردید.

 

۲. سه تحول ماهوی

در اینجا توجه به سه تحول در دیدگاه "مدیریت اطلاعات" در نیمه دوم قرن گذشته نیز ضروری و دارای اهمیت است: نخست آن که تاکید سنتی بر انحصار"اطلاعات از منابع خاص برای سران تصمیم ساز" به توجه جدی به نظریه مدیریتی "اطلاعات از همه منابع برای بدنه فن آوران و اندیشه ورزان" تغییر یافت و به عبارتی تصمیم سازی هرچه بیشتر ماهیتی فرایندی و پردامنه یافت و شکل آن از یک دایره بسته به یک شبکه یا بزرگراه قابل دسترس تغییر کرد. دوم آن که توجه اساسی سنتی در ترجیح منابع برون سازمانی (یا فرامرزی) بر منابع درون سازمانی (یا ملی) دچار تحول شد به نحوی که منابع درون سازمانی نقش مرجح را از آن خود کرد. تحول سوم به تعریفی تازه از اطلاعات باز می گردد. در این نگاه تازه، نقش اطلاعات سری و غیرآشکار کمتر می شود و اولویت نخست به اطلاعات باز واگذار می شود. همه این تحولات در کنار تحولات بزرگ در فن آوری اطلاعات و بویژه گسترش شبکه های اطلاع رسانی بود که دوران "اطلاعات محوری" را به مرحله جدید و پیچیده ای پیوند داد که مشخصه آن تاکید بر "گردش درست، سریع و کارآمد" اطلاعات است.

با عنایت به اهمیت فهم دقیق تری از این شرایط است که شرح و بسط این موضوع ضروری می شود: شعار مرحله قبلی عصر اطلاعات عبارت بود از "جمع آوری بیشتر، تصمیم گیری برتر" حال آن که به نظر می رسد شعار دوران کنونی را بایست "گردش مناسب تر، تصمیم سازی کارآتر" گذاشت. همانطور که اشاره شد، در گذشته، همه چیز در خدمت تامین هرچه بیشتر اطلاعاتی سران و نخبگان سیاست گذار قرار داشت اما در دوران جدید توجه اساسی به بدنه ها ولایه های درونی تر معطوف گشته است تا فرایندهای تصمیم سازی از قاعده ای وسیع تر و پشتوانه ای مستحکم تر برخوردار گردد. با جزیی تر شدن هرچه بیشتر جوانب مختلف تخصصی و حرفه ای، توجه به "خرده اطلاعات" هم بیشتر شد.همچنین اگر در گذشته برگزاری همایش ها، سمینارها، میزگردها و کنفرانس های تخصصی تنها ظرف- البته مکانیکی و یک بعدی- برای مواجهه و برخورد اندیشه ها در موضوعات تخصصی بود، اکنون تلاش سازمان ها بر این است که با استفاده حداکثر از دستاوردهای خیره کننده فن آوری اطلاعات و ارتباطات، همایشی دائمی، چندبعدی، بدون محدودیت و همگانی در هرموضوع تخصصی  فراهم آورند به نحوی که تعامل، مواجهه و برخوردی شبانه روزی بین مغزهای اندیشه ورز، فن آوران، نظریه پردازان و متخصصان هر زمینه ایجاد گردد. بنابراین نگرشی تازه شکل می گیرد که در آن نفس گردش سریع، مناسب و روزآمد اطلاعات به عنوان فرایندی زاینده و خلاق مدنظر و مورد تاکید است. در گذشته تاکید بر تملک خصوصی اطلاعات برای دوره ای هرچه طولانی تر بود و در دوران تازه تاکید بر تولید اطلاعات کارآمدتر، استفاده به موقع در فرایند تولید و توسعه، و سپس سپردن آن به آرشیو عمومی جامعه بشری است. بنابراین در دوران تازه حجم اطلاعات به اصطلاح محرمانه یا پنهان و نیز عمر متوسط "اطلاعات خصوصی" کوتاه تر می شود. مفهوم کلی بحث این است که در دوران تازه سهم دسترسی عمومی جوامع بشری به اطلاعات بیشتر می شود امااین سوال حیاتی پابرجاست که آیا به همین میزان سهم جوامع عقب مانده از فرایند پیشرفت نیز افزایش می یابد؟

پاسخ مطلق به این سوال منفی است چراکه عامل اصلی خلاقیت، نوآوری و نوتولیدی، نفس موجودی اطلاعات نیست بلکه تناسب، معادله و توازنی است که با توجه به متغیرهایی هم چون چه اطلاعاتی، در چه زمانی، برای چه کس یا کسانی، به چه روشی و با چه هدفی، تحصیل می گردد. در اینجا توجه به یک مثال و مقایسه ساده برای فهم بهتر موضوع بسیار کارساز است. بدن انسان به عنوان یک ارگانیزم زنده و پیچیده نیازمند خون است اما بیش از آنکه کمیت و ذخیره فراوان تر خون بدن در پویایی، نشاط و مولد بودن آن نقش داشته باشد، گردش صحیح آن است که سلامت و کارآمدی آن را تامین و تضمین می کند. چه بسا تراکم و رکود خون در اجزاء بدنی که سیستم گردش خون آن دچار نارسایی و اختلال است به کندی یا حتی مرگ آن منجر شود حال آن که بدنی که از کمیتی نازل تر از خون و کیفیتی بالاتر از گردش آن برخوردار است، سرزنده تر، مولد تر و پایدار تر است. شرط اساسی در این میان رسیدن دائمی، مستمر، مناسب و سریع خون به سلول هایی است که هریک به تغذیه خاصی نیازمند ند و به همین جهت شبکه لایتناهی ای از کانال ها (رگ ها و مویرگ ها) برای این رفت و برگشت در بدن انسان تعبیه شده است. از طرف دیگر نفس گردش خون در بدن ضمن آن که به سرزندگی این ارگانیزم می انجامد، به تازه تر شدن و فراوانی کمی و کیفی آن نیز کمک می کند. همچنین توانایی های متنوع و خارق العاده مغز انسان، صرفا ناشی از برخورداری آن از میلیاردها سلول و واحد زنده حاوی اطلاعات نیست بلکه مهم تر از آن خصوصیت شبکه ای این سلول ها یعنی وجود امکان برقراری تماس بین هر سلول با تعداد بی  شماری از دیگر سلول هاست که به تلاقی، تضمن و تکمیل اطلاعات و نهایتا سربرآوردن راه حل ها و ابتکارات بی بدیل منجر می شود.  در بده بستان منظم سلول هاست که سرزندگی و خلاقیت جریان می یابد همچنانکه انباشت اطلاعات در بخش هایی از مغز که به دلیل بیماری ها، اختلالات و صدمات سلسله اعصاب، از دیگر بخش ها جدا مانده اند، منجر به بروز تنش های شدید عصبی و حتی بروز دوگانگی کامل و واقعی شخصیت افراد مبتلا منجر می شود (نمونه این وضعیت در بیماران حاد صرعی که پزشکان مجبور به قطع جسم پینه ای یا فیبر ارتباطی نیمکره های چپ و راست مغز آنان می شوند، مشاهده می شود). دو نکته ظریف دیگر نیز در این مقایسه ها، درس آموز است: نخست آن که راکدماندن اطلاعات در زوایای ذهن اندیشه ورزان و فن آورانی که در بازی "تصمیم سازی" مشارکتی ندارند، خود به عاملی مخرب تبدیل می گردد(بررسی علمی این معضل بویژه در سازمان ها و نهادهای کشوری چون ایران که امر تصمیم سازی به یک حق خصوصی و انحصاری مدیران عالی بدون امکان مشارکت توسط کارشناسانی که دستی در جرگه مدیریتی ندارند، تبدیل شده است، احتمالا بسیار درس آموز است). مفهوم عمیق تر این نکته آن است که هر ذخیره دانشی یا باید برای بهینه سازی به بازی گرفته شود، یا به شکلی آرام، پنهانی و خودکار در مسیر تخریب قرار خواهد گرفت. نکته دوم این که بر همان سیاق که  نفس قرض گیری وانتقال خون از بدنی سالم و سرزنده، موجب سرزندگی بدن دیگر نمی شود بلکه  می تواند موجد خطراتی برای آن نیز باشد، انتقال خام، بدون زمینه و قالبی اطلاعات از بیرون سازمان به دورن آن نیز، ضرورتا به تقویت بنیه آن کمکی نخواهد کرد.

 

۳. متغیر حیاتی

اشاره شد که راکد ماندن خون یا انباشت اطلاعات در هریک از بخش های بدن و مغز می تواند به از کارافتادگی، فساد و پوسیدگی آن بخش و نهایتا کل دستگاه منجر شود. بر همین قیاس عامل اصلی رکود و کسالت سازمانی را بایست در درجه اول در عدم وجود یک نظام و ظرفیت کارآمد برای به گردش در آوردن اطلاعات راکد، جزیی،  پراکنده و به ظاهر کم اهمیت  در زوایای آن و به بازی کشاندن تمامی مغزهای هرچند متوسطی دانست که هرگاه به درستی و تناسب در شبکه ای از چالش ها وارد شوند، می توانند، نتایجی عظیم به بار آورند. حتی تلاش موفق برای واردات اطلاعات، پیش از آن که چنین چالشی نهادینه شده باشد، خود یک شکست مطلق است: هر اطلاعات وارداتی نیز بایستی با عنایت به ظرفیت بدنه سازمانی و مهم تر از آن متناسب با نیازهای آن صورت پذیرد. در چنین شرایطی است که ورود و صدور اطلاعات در چنین سازمانی به یک توازن طبیعی و منطقی دست می یابد.

 

۴. برخی کارکردهای یک شبکه اطلاع رسانی

      پیشرفت فن آوری اطلاعات در زمینه شبکه های رایانه ای و امکانات چندرسانه ای (Multi media)، که مشخصه اصلی "دهکده جهانی" است، این امکان را فراهم آورده است که تقریبا به تمامی نیازهای ارتباطی کاربران به نحوی ساده و مناسب پاسخ داده شود. بالاترین بهره از این رهگذر، نصیب سازمان های تخصصی می شود که با نگاه هوشمندانه مدیریتی و میزان قابل تحملی سرمایه گذاری به اهداف متنوعی دست می یابند، از جمله الف: سطح اطلاعات کارشناسان خود در پهنه سازمانی را به سرعت افزایش داده روزآمد می کنند،       ب: با ایجاد فرهنگ و فرایند گردش سریع و روان اطلاعات درون سازمانی، در هر موضوع به بهترین تصمیم سازی نائل می گردند، پ: با برپایی میزگردهای شبانه روزی الکترونیکی، فرایندی بدون توقف از تضارب اندیشه ها در هر موضوع تخصصی را موجب شده، از راکد ماندن کمترین ذخیره های دانشی در زوایای پیدا و پنهان سازمان جلوگیری می کنند و سطح و تنوع نوآوری در طراحی وتولید را وسعت می بخشند، ت: نیازهای اطلاعاتی مخاطبین برون سازمانی را به بهترین وجه برآورده می سازند، ث:  قابلیت های خود را به نحوی شایسته معرفی می کنند و ج: به صرفه جویانه ترین روش بازخورد کامل تری از دیدگاه مخاطبین به دست      می آورند.

به این ترتیب است که ایجاد شبکه های اطلاع رسانی و مهم تر از آن گسترش فرهنگ استفاده از این شبکه ها، امروزه به یکی از اصلی ترین ارکان ساختاری سازمان های نوین تبدیل  شده است تا حتی در وسیع ترین و پیچیده ترین شرکت ها نیز، کار مدیریت با صرف حداقل انرژی و کسب حداکثر بهره وری همراه گردد. همانطور که اشاره شد، اشاعه و تعمیق فرهنگ استفاده بهینه از شبکه های اطلاع رسانی، از اهمیتی هم سنگ با اصل ایجاد و گسترش آن برخوردار است. توجه شایسته به این مهم به ویژه در جامعه ایرانی که از فرهنگ     جاافتاده ای برای استفاده از رایانه نیز برخوردار نیست، ضرورت بیشتری می یابد.

با توجه به نکات فوق، مهم ترین خدمات یک شبکه رایانه ای گردش اطلاعات را می توان به شکل زیر دسته بندی کرد:

الف: انتشار اخبار و اطلاعات عمومی و تخصصی برای گروه های مختلف مخاطبان

ب:  فراهم سازی امکان دسترسی به بانک های اطلاعاتی تخصصی و امکان به روز کردن اطلاعات بانک ها

پ: ایجاد صفحات خصوصی برای مشترکان و کاربران بر روی شبکه

ت: ایجاد حوضچه های متنوع تخصصی به نحوی که هر مشترک بتواند ضمن بهره وری از اطلاعات، دیدگاهها، نقطه نظرات، ابتکارات و پیشنهادات تخصصی ای که با مشارکت دیگر کاربران متخصص فراهم آورده شده، خود نیز اطلاعات مورد نظر خود را بر آن بیفزاید یا دیدگاه، نقد، نقطه نظر و پیشنهاد ابتکاری خود را بر آن بیفزاید.

ث: ایجاد میزگردهای الکترونیکی On Line بر روی موضوعات تخصصی یا عمومی. به این ترتیب می توان در کوتاه ترین زمان، بیشترین شمار از کارشناسان را به مواجهه فکری برای یافتن راه حل یک مشکل، تصمیم گیری همه جانبه و کارشناسی درباره یک موضوع، به بحث و مشورت گذاشتن یک موضوع برای دریافت بیشترین بازخوردها و کسب برآورد دقیق تر از پی آمدها و آثار یک طرح، تصمیم یا برنامه فراخواند.

ج: انتشار دسته بندی شده اطلاعات تخصصی با توجه به سلایق و گرایشات مخاطبان خاص از طریق صفحات تخصصی یا ارسال به آدرس پستی هر مخاطب با صرف کمترین میزان وقت و امکانات.

چ: فراهم کردن امکان تماس و ارتباط مستمر نوشتاری، گفتاری و تصویری مخاطبان به منظور جریان یافتن تبادل نظر، مشورت و نظرخواهی بین آنان.

ح: فراهم کردن امکان ارسال و دریافت سریع، امن و آسان انواع اطلاعات و داده های نوشتاری، تصویری و گفتاری بین هر مشترک با کاربر یا کاربران دیگر.

......

تمام