در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است
در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است
سپیدار... بلند است و بی ریا... خوش قامت است و بی ادعا... شاد است و خرامان... نغمه های عاشقانه اش در هم آغوشی با نسیم... خاطرات رویاگونه کودکی ام هست.... چقدر دوست داشتنی هستی تو... سپیدار باغ های کودکی من... سر به آسمان داشتی و قلب ات در زمین با من می تپید... چه اندازه مهربان و چه اندازه سترگ... تو الگوی کودک شاعری هستی که شعرهایش همه چون خانه کویری شان ساده است... مهر تو را تنها در قامت مادرم نمونه یافتم سپیدار... دوست ات دارم... دوست ات دارم ... دوست ات دارم!
امروز سومین باری است که به وبلاگ شما سر می زنم. اما فکر می کنم شما با توجه به اسم کوچکم که تازه عوض کرده ام مرا نشناخته اید.
گذشته از این چر ا سپیدار؟
سلام حمید عزیز... هزار بار قدم بر برگ دل ما بگذار! از همه محبت های زلال تو فرزند عزیزم سپاسگزارم. برای پاسخ به سوال ات هم بهتر است یک بار دیگر سری به وبلاگ بزنی! همیشه منتظر دیدارت هستم. یاحق
سلام دوست دیرینه . امشب تصادفا متوجه این فضای جدید برای ارتباط شدم . کار زیباییست و امکانی برای تبادل نظر و به قول دوستی بلند فکر کردن . من هم در این فضا بطور شفاف و بدون پرده پوشی خواهم بود و به نتیجه ان امیدوار .
سلام... مسعود عزیز! من هم امیدوارم... دوست ات دارم!
امام علی می فرماید:
خوش بینی موجب ارامش روح و تندرستی جسم است .
پیامبر عزیز نیز می فرمایند:
عافیت را برای دیگران بخواه تا نصیب تو شود.
و اما شعری برای همه :
گفتم شبی به مهدی اذن نگاه خواهم گفتا که از تو من هم ترک گناه خواهم
مخلص استاد دکتر حسن
سلام حسین عزیز!
از هدیه ات ممنونم... چندین بار خواندمش! در پناه حق! دعاکنید!
خوشم میاد که اینجا هستین! یعنی همون حس خوشایندی که شازده کوچولو داشت.
همیشه خوش حال باشی نگار عزیز... ای کاش ما آدما می دونستیم که خدای مهربون چه چشم روشنی هایی برامون داره! ای کاش از دلش خبر داشتیم تا ببینیم که سخت ترین سختی ها و تلخ ترین تلخی ها(هر چند زاییده نادانی خود آدمها باشه) چقدر نعمت ان... و چقدر از سر مهربونی سر راهمون قرار گرفتن. سرفراز باشی... بازهم سری بزن این طرف ها.
تقدیم به برادر دکتر
می برد شط زمان مارا
مهلت دیدار بیش از پنجروزی نیست
دل منه بر شوکت دنیا
این عروس دلربا غیر از عجوزی نیست
این طلایی را که تو معبود میخوانی-
جز بلای خانه سوزی نیست
***
روزو شب شط زمان جاریست
آنچه میماند از این شط خروشان نیک کرداریست
خاطری را شاد باید کرد
جای سیم و زر دلی باید بدست آورد
آزمندی ها زبیماریست
زر پرستی آتش اندوزیست
رستگاری در سبکباریست
شعر از مهدی سهیلی
سلام برادر حسین عزیز!
ممنون از شعری که فرستادید. خیلی لطیف و زیباست... می ذارمش تو صفحه اصلی سپیدار تقدیم به همه دوستان از طرف شما! سرفراز و برقرار باشید
به نسل ما آموخته بودند در کوچه ها انسان خواهیم شد . نه در لا به لای کتابها . .... در کو ه ها .. در جاد ها و در کنار ستمدیگان واقعی رسم زندگی را یاد خواهیم گرفت نه با غوطه خوردن در آثاری که در اتاق های در بسته نوشته شده و نویسندگا نش هر گز نسیم را ندانسته اند و قایقی در تن توفان را ..........
من و تو میدانیم که کتاب عاشق نمی شود . آواز نمی خواند . پای نمی کوبد . به دریا نمی زند . درد مردم را حس نمی کند .
و حالا خوشحالیم که نسل جدید همراه ما می توانند از طریق وبلاگ حرفهای دلشون را برای هم بنویسند
استاد عزیز به جمع وبلاگ نویسان خوش آمدید
موفق و شاد باشید