ما و سفره هستی: تلاش و معاش

مادر، سفره ناهار را گسترده است: به اندازه گرسنگی همه اهل خانه و بیش از آن، همه گونه خوردنی و آشامیدنی در چهار گوشه سفره چیده شده است. مادر، راضی نیست که اهل خانه، برای رفع گرسنگی، به رنج افتاده یا تحقیر شوند. برای هریک از اعضای خانواده، همین کافی است که در کنار سفره قرار گیرند، آداب سفره را به جای آورند. از مادر به خاطر همه مهربانی اش، سپاسگزار باشند و با آرامش، دست به طعام بگشایند و از نعمت های سفره بهره مند شوند. هر تلاشی بیش از این، نه لازم است، نه زیباست و نه چیزی را برای کسی، کم و زیاد خواهد کرد. هرکس به اندازه گرسنگی اش، از سفره بهره می برد. اما از شمار اهل خانه، جای پسرک ده ساله، در کنار سفره خالی است. او در اتاق خود خوابیده و از سفره رنگینی که مادر گسترده، بی بهره مانده است. در عوض برادر بزرگتر او، با هیجان و دستپاچگی تا کمر در سفره فرو رفته و حریصانه در حال بلعیدن غذاست. مادر نگران هر دو فرزند است...

   

پروردگاری که تو را با ماموریت و هدفی شریف، راهی سفر زندگی کرد، سفره نعمت های بی پایان هستی را برای تو گسترانید. تلاش معاش تو، به همان اندازه کافی است که خود را در معرض نعمات بی پایان سفره هستی، قرار دهی. در نگاه پروردگار مهربان، انسان والاتر از آن است که تمامی وقت و توان خود را صرف کسب حریصانه روزی و انباشت بیشتر و بیشتر آن نماید. روزی هرکس، در کتاب هستی، پیش بینی و تعبیه شده است. آن کس که از سر تنبلی، نومیدی و بی مسوولیتی، به تلاش معمول برای کسب سهم خود اقدام نمی کند، ناسپاس است و البته که گرسنه و محروم خواهد ماند. و او که همه هدف زندگی خود را در "سگ دو زدن" برای بیشتر و بیشتر داشتن خلاصه می کند، قدر خود را حتی از وحوش و چارپایان نیز پایین تر آورده است چرا که آنان نیز، بیش از سهم گرسنگی خود، نمی طلبند.