شعر ی از - پابلو نرودا شاعری از شیلی(ترجمه از مرحوم احمدشاملو)
مرگ تدریجی ما اغاز خواهد شد
اگر سفر نکنیم
اگر مطالعه نکنیم،
اگر به صدای زندگی گوش فرا ندهیم
اگر به خودمان بها ندهیم
مرگ تدریجی ما اغاز خواهد شد
هنگامی که عزت نفس را در خود بکشیم
هنگامی که دست یاری دیگران را رد کنیم
مرگ تدریجی ما اغاز خواهد شد
اگر بنده ی عادتهای خویش باشیم
اگر دچار روز مرگی شویم
اگر تغییری در رنگ لباس خود ندهیم
یا با کسانی که نمیشناسیم سر صحبت را باز نکنیم
اگر احساسات خود را ابراز نکنیم
همان احساسات سرکش که
موجب درخشش چشمان ما میشود
و دل ما را به تپش در می اورد
مرگ تدریجی ما اغاز خواهد شد
اگر تحولی در زندگی خویش ایجاد نکنیم هنگامی که
از حرفه یا عشق خود نا راضی هستیم
اگر حاشیه امنیت خود را برای ارزویی به خطر نیندازیم
برای یک بار هم که شده
از حقیقتی عاقلانه بگریزیم
باید زندگی را امروز اغاز کنیم
بیایید امروز خطر کنیم!
همین امروز کاری بکنیم
اجازه ندهیم که دچار مرگ تدریجی شویم!
فراموش نکنیم شاد بودن را!!
سلام آقای دکتر
امیدوارم خوب باشید شعر زیبایی بود
امیدوارم با این کار شما، خیلی ها از اون لذت ببرند و شاید هم از مرگ تدریجی نجات پیدا کنند...
آمین!
سلام جناب استاد.شعر بسیار زیبایی بود و همه لذت بردیم اما من فکر می کنم در این جامعه باید ابتدا خیلی چیزها را از جمله سفر, مطالعه, صدای زنگ زندگی, عزت نفس, بهادادن به خود, روزمرگی, عشق و در مجموع زندگی را دوباره و این بار واقعی معنا کنیم. خیلی ها اطرافم را می بینم که به گمان خود دارند از مرگ تدریجی فاصله می گیرند اما تعریفشان از همه اینهایی که گفته شد چیز دیگری است. یعنی در واقع تعریفشان از خودشان و شناختی که از خودشان دارند, انگار اشتباه است. نمی دانم چرا طی چند سال اخیر آنقدر دچار خودبزرگ بینی شده ایم که گمان می کنیم شناخت کاملی از خودمان داریم اما , وقتی تعامل های بین مردم و زیستشان را که می بینیم,....! استاد عزیز, این نسلی که طی سالهای سال ( حداقل 30 سال اخیر و هم سن و سالان خودم را می گویم) همچون درختانی که در باغی کاشته شده باشند در نهاد این جامعه و در باغ را سه قفله کرده باشند و به امید باران, آفتاب 30 سال بعد در را باز می کنند, درختان کج و کوله, هرس نشده و هر درختی به هرجایی خواسته قد کشیده. این نسلی که نه دانش نه مهارت های زندگی و خودشناسی لازم را نیاموخته, با این نسل چکار باید بکنیم؟ البته شما گفته اید, فرهنگ سازی از مسیر مهندسی اطلاع رسانی, اما خوب می دانیم که در این شرایط کنونی, این مهم حالاحالا اتفاق نمی افتد . وای.... وقتی به چند سال آینده می نگرم, تنم می لرزد..... ببخشید سرتان را درد آوردم, شما بگذارید پای درددل یه شاگرد کوچک...
چقدر خوشحال شدم این شعرو دیدم امشب
البته صبح چون ساعت ۳.۴۵
درسته که ما که اینجا همش به عشرتیم
ولی خداییش دلم واسه صدا و سیگار اس کشیدنتون تنگ شده .
راستی ِمی خوام یه کراوات واستون بفرستم
چه طرح و رنگی دوست دارید ِاگه اهلشید خیلی بهتون میاد.
سرتون سلامت و دلتون عاشق شاد
سلام سپهر جان
من هم خداییش برای تو دلم تنگه.اما درباره کراوات باید بگم که کراوات باید با پیراهن ست بشه. بنابراین شما لطف می کنید پیراهن رو هم خودتون می خرین تا مشکل رنگ هم حل بشه. می بینید که من همیشه برای کمک به دوستان آماده هستم! به امید دیدار شما با کت شلوار نوک مدادی، پیراهن یاسی و کراواتش.
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
هرچه جان کند تنم عمر حسابش کردند
همه داریم دچار مرگ تدریجی می شیم. با این زندگی های سخت. ولی به هر حال شعر امیدوار کننده ای بود. استاد. مرسی
برادر خوبم
و
استاد مهربان
و
بهترین پدر دنیا
و
عاشقترین همسر
پنجاهمین سال زندگیت مبارک..
خواهری که هیچوقت فراموشت نمیکنه
سلام به بامعرفت ترین خواهر دنیا. سپاسگزارم ندای عزیز. برای تو، فرزندان و خانواده ات بهترین آرزوها و دعاها را دارم: سلامتی، آرامش و عافیت
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
دم شما گرم.اونم چشم.شما بیا...
کجایییییییییییییییییییی دکترررررررررررررررر
خیلی از دستت دلخورم
خیلی
معلوم هست کجای دنیاییییییییییییییی
برگشتی یا هنوز اونوری؟
باید خبر مرگمو بدن که یه سراغی ازم بگیری؟
دلتنگم
علیک سلام... دوباره سلام کردن یادت رفت صادق! خیلی خب می ذارم به حساب سر پرغوغات که از این نوشته هم سر بیرون آورده.
اما اگه یه سه شنبه صبح سری به دانشکده بزنی... یقه من توی دست ات هست. به امید دیدار
و آن روز به یک باره میمیریم که هر آنچه مهم است را سبک بشماریم
سلام
ممنون از نوشتتون
در وبلاگم به من پیشنهاد شده بود که این نوشته رو بخونم
و تقدیر وبلاگ شما رو به من نشون داد
نمی دونم این قطعه کامل هست یا نه اما خیلی چیز ها رو کم داره
واقعیات بیشتری وجود دارن که با صرف نظر ازشون مرگ تدریجی به سراغ انسان می آد
همیشه موفق و شاد باشید