سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است
سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است

هماهنگی انرژی های جسمی (۳)؛ نیت ها و مکان ها

  • برای خرید وارد فروشگاهی می شوید: حواستان به این است که فروشنده کالای بدی را به شما نفروشد، پول اضافه از شما نگیرد و خلاصه کلاه سرتان نرود.
  • مسافرید و وارد ترمینال فرودگاه می شوید: حواستان به کیف و چمدانتان است که کسی آنها را نبرد یا دستی آلوده جیب شما را نزند! (هشدار بلندگوی فرودگاه هم این احساس شما را تیزتر می کند).
  • برای انجام معامله ای به محل قرار می روید. هشیاری تان متوجه این است که با شرایط مناسب تری بخرید و امتیاز کمتری بدهید.
  • در صف خرید می ایستید، حواستان است که کسی جای شما را نگیرد یا خارج از نوبت نرود.

اینها هشیاری های متداول و طبیعی ما هست هنگامی که پای به مکان های عمومی زندگی روزمره می گذاریم. هشیاری هایی که هرچند لازمه زندگی روزمره ماست،‌اما در جوهر خود نگاه و نیت هایی منفی را نیز دارند از جمله بدبینی، زیرکی رندانه و تنگ نظری. 

 خوب است نیت و احساس خود را هنگام ورود به اماکن دیگری از این قبیل هم به یاد بیاورید و بعد مطالعه این متن را ادامه دهید...

برای نماز قصد رفتن به مسجد یا نمازخانه را می کنید. ابتدا "وضو" می گیرید و "من جسمی"تان را پاک و پاکیزه می کنید. در لحظه ای که پای به درون عبادتگاه می گذارید، هیچ نیت ناخالص و ناپاکی در کار نیست. کمترین نگاه بدی نسبت به محیط و نیز انسان های حاضر در آن محیط ندارید. نه از آنها می هراسید و نه نسبت به آنها طمع بدی دارید بلکه برعکس حس خیرخواهی و نیک اندیشی بر وجود شما حاکم است.  هم "من جسمی" شما پاک است و هم "من روحی" شما زلال! این وضعیت جسمی و روحی ماست هنگام حضور در بسیاری از دیگر مکان های معنوی شامل زیارتگاهها، مکان های معنوی،‌ و حتی اماکن علمی همچون کلاس های درس و نیز مکان های هنری و مشابه آن.

این است که انرژی های جاری در مساجد،‌ زیارتگاهها،‌ کلاس های درس،‌ مکان های هنری و دیگر مکان های معنوی، انرژی هایی پیراسته، پاک و یکدست است. درست مانند انرژی های موجود در مظاهر متنوع طبیعت. به همین دلیل است که حضور در این مکانها،‌ آشفتگی های روحی و جسمی ما را به سامان می رساند، پراکندگی های موجود در انرژی های ما را هماهنگ و بدحالی ما را به خوش حالی تبدیل می کند.

این در حالی است که انرژی های جاری در مکان هایی چون خیابان،‌ فروشگاهها،‌ ادارات و شرکت ها،‌ انرژی هایی ناهمگون، ناموزون و ناهماهنگ است و چه بسا که پریشانی و آشفتگی انرژی های جسمی و روحی ما را نیز موجب شوند چرا که حاصل احساس و نیت های منفی و مثبت افرادی است که در این مکانها حضور می یابند!

پس ضروری است که بخشی از وقت خود را در مکان های معنوی بگذرانیم. در پیشینه فرهنگی ما،‌ نسبت به حضور در این قبیل اماکن و انجام عبادات دسته جمعی یا خلوت های فردی همچون اعتکاف در زیارتگاه ها و مساجد توجه و توصیه زیادی شده است. همچنین بسیاری از پاکان و بزرگان، برنامه های منظمی برای خلوت کردن در اماکن بکر و آرام طبیعت داشته اند. پس این یک ضرورت و یک حق است که ما که گرفتار چرخه زندگی ماشینی هستیم، سهم خود را از این اماکن معنوی و طبیعی فراموش نکنیم.

همانطور که به محض پدیدار شدن نارسایی در یک عضو بدن، بقیه بخش های جسم، همگی در تلاش برای التیام آن بر می آیند، ما هم اگر خود را با بقیه اعضای کائنات،‌ مرتبط نگاه داریم و از هم نشینی و هم نفسی با آن دوری نکنیم، درخت و زیارتگاه و رودخانه و مسجد و کوه و دشت، به التیام و معالجه جسمی و روحی ما اقدام می کنند.

یادمان باشد که پیش فرض تاثیر محیط های شهری و ماشینی،‌ آشفته سازی و ناهماهنگ کردن انرژی های جسمی و روحی آدمی است به این معنی که نفس حضور و گذران وقت در محیط های شلوغ و آشفته شهری و ماشینی، به معنی ناهماهنگی انرژی های ما (بگویید بدحالی،‌ بی حوصلگی، افسردگی، تنگ نظری،‌ پرخاشگری و نیز انواع بیماری های جسمی) است. پس درد این بیماری ها را با شفای همراهی و هم نفسی با طبیعت و مکان های معنوی درمان کنیم.

با آرزوی آرامش، سلامتی و عافیت برای خودم و برای شما 

نظرات 3 + ارسال نظر
علی کیمیایی پنج‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:07

سوالی پیش می آید که آیا کسانی که در معبد و عبادتگاه در مسجد و زیارتگاه در دشت و صحرا و طبیعت اوقاتی را می گذراند روحشان آرام است و دغدغه ای ندارند. آرام می خوابند و نگران فردا نیستند. به دیگران واقعا نظر مثبت دارند و در تلاش برای حل مشکل خلق خدا هستند.
آشفتگی روح - قدرت خواهی - تمایل به پیروزیُ خلق برتری جویی تلاش برای زیستن بهتر و بهتر و بهتر ِ مسجد و منبر و محراب نمی شناسد. دغدغه نان و گذران زندگی أبرومندانه (هر کس به اندازه طمعش از دنبا) در همه حال روح آدمی را در تسط خود دارد و کوه و صحرا نیز نمی تواند دوایی برای آن باشدِ در بسیاری موارد مسجد و محراب به ابزاری برای به دست اوردن تمایلات درونی تبدیل می شود.
البته حضور در اماکنی که وصف ان رفت کمی انسان را از دغدغه ها دور می کند اما غالب نیست همیشه نمی تواند در این وضع ماند با اولین فاصله از این محل ها امواج منفی بسیاری هجوم می اورند و این امواج مثبت را تحت الشعاع قرار می دهند
گفته ها ی حضرتعالی در قالب سخن بسیار زیباست اما به نظر می رسد در عمل شعارانه باشد و لمس ان بعید به نظر برسد.

با سلام که سلام بهترین آغاز است
جناب کیمیایی گرامی
سوال شما در واقع چند سوال متفاوت و متنوع است. فکر می کنم برای ادای حق مطلب در ارائه پاسخ بهتر باشد که اصل سوال های شما را هم در صفحه اصلی وبلاگ بیاورم بعد نظر خودم را در پاسخ تان بگویم. از اینکه با حوصله سوال های خود را مطرح کردید، سپاسگزارم و در اولین فرصت متن سوال های شما و نظر خودم را در یک پست تازه می آورم.
سرفراز و خوش حال باشید

پیام طراوتی پنج‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:07 http://360.yahoo.com/profile-uNsvljUwabUq2MIaSEuoxpc-?cq=1

سلام استاد. چه قدر با حال و امروزی می‌نویسید. خیلی حال می‌کنم. یک چیز بگم: این تکنولوژی که این همه مثلاْ واسه ما رفاه آورده باعث شده آسایش و فراغ خاطر از ما گرفته شود و به نوعی ما را بنده خود کرده. چه قدر خوب می شد که می تونستیم این قدر وابسته به آن نباشیم. خیلی اردادتمندیم.

آذر رسولی شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 15:56

سلام استاد گرامی
برای شما آرزوی موفقیت دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد