سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است
سپیدار       Sepidaar

سپیدار Sepidaar

در این هوا، چه نفس ها، پر آتش است و خوش است

مهار انرژی های جسمی: آن لحظه کارساز، فرمان آرام سازی یا هجوم

 

اشاره: گفتیم که مهم ترین ماموریت "من روحی" آدمی، مهار انرژی های "من جسمی" و هماهنگ نگهداشتن آنهاست که در صورت فوران، فضایی شیطانی را بر دایره وجود آدمی حاکم می سازد. "خشم"، "حسد"، "بددلی"، "انتقام جویی"، "بدگویی"، "نگاه گناه"، "سرقت"، "تهمت"، "غیبت" و امثال آن، همگی میوه های تلخ و زهرناکی هستند که از عصیان و فوران انرژی های "من جسمی" پدیدار می شوند. "فطرت" یا "ذات روحی" آدمی، معمولا قادر نیست که پس از انفجار و فوران این انرژی ها، در کنترل سریع و بلافصل آنها چندان موفق باشد اما چنانچه تمرین های ذهنی (ممارست) مناسبی در کار باشد، قادر است در یک نقطه خاص، و قبل از فوران این انرژی ها، ماموریت آرام سازی (مراقبت) خود را به آسانی انجام دهد. در این نوشته، آن فرایند عصبی که مغز (من جسمی) آدمی، به هنگام فوران انرژی ها، طی می کند، مورد اشاره قرار می گیرد و بر اساس آن یک دستورالعمل (تمرین ذهنی) برای مراقبت از فوران انرژی ها و بروز حالاتی شبیه آنچه در بالا نام برده شد، پیشنهاد خواهد شد. توصیه می کنم قبل از مطالعه این مطلب، یادداشت "لطفا مراقب خودت باش" را مطالعه کنید. امیدوارم برایتان جالب و مفید باشد.

 

برای عصیان و فوران انرژی های جسمی، دو عامل اصلی ایفای نقش می کند: نخست، پدیداری زمینه محیطی (انسانی و طبیعی) یعنی شرایطی که با گرایش ها و خواسته های "من جسمی" آدمی به مقابله برخیزد. دوم، عادات واکنشی مغز آدمی. بقیه عوامل، همگی نقش تکمیل کننده این سناریوهای شوم را برعهده دارند. این فرایند را می توان به شکل زیر نمایش داد:

 

(1) شرایط محیطی متضاد با تمنیات "من جسمی" ==> (2) دریافت و انتقال اطلاعات این شرایط توسط سنسورهای عصبی حواس==> (3) پردازش اطلاعات دریافتی توسط مغز ==> (4) رسیدن به داوری و صدور فرمان واکنش توسط مغز در بستر عادات واکنشی ذهن "من جسمی" ==> (5)بروز واکنش های درونی و بیرونی ==> (6) پیدایی حالات و صفات رفتاری ==> (7)فروکش کردن انرژی ها و پایان فرایند واکنشی

 

باید پذیرفت که در چرخه روزمره زندگی _ آنهم در شرایط آشفته زندگی ماشینی و در محیط های شلوغ شهری_ معمولا نمی توان از قرارگرفتن در شرایط محیطی تحریک کننده، مرحله (1)، در امان بود بویژه آنکه انرژی های خودمحور "من جسمی" پیوسته همه شرایط را مطلوب خود می خواهد،  با این حساب باید پذیرفت که مراحل (2) و (3) نیز، توسط حواس پنجگانه و بخش های مختلف مغز آدمی، بصورت خودکار به انجام می رسد تا نهایتا به مرحله بسیار حساس و تعیین کننده (4) می رسیم. دراین مرحله که طول آن می تواند- بسته به ماهیت سوژه محیطی- بسیار آنی، تا حد یک صدم ثانیه، یا طولانی تر، حتی تا حد ساعت یا روز یا بیشتر باشد، اتفاق اصلی رخ می دهد. در این نقطه عطف است که "من روحی" یا همان ذات فطری ما باید کارساز واقع شود؛ همه واکنش های درونی و بیرونی – هیجانی و رفتاری-  بعدی، در اینجا تعیین می شود.

همه چیز به ماهیت و نوع ارزیابی، داوری و بویژه فرمانی باز می گردد که صادر می شود: این فرمان می تواند توسط "من جسمی" صادر شود: بدون تردید در این صورت، فرمان، ماهیتی هیجانی، پرخاشگرانه، خودخواهانه و در یک کلام شیطانی خواهد داشت. این همان "وسواس خناس" است که در قرآن شریف برای در امان ماندن از شر و بدی آن، به سه نام از اسامی بزرگ پروردگار پناه برده شده است. دقت کنید: بگو! پناه می برم به پرورش دهنده مردم، به خدای مردم، به فرمانروای مردم، از بدی وسواس ها (فرمان های) نفوذکننده، از ناحیه عوامل پنهان و  از ناحیه مردم!

اما چنانچه "ذهن روحی" توانسته باشد، با تمرین های کافی "ذهن جسمی" را  در اختیار بگیرد، ماهیت ارزیابی و فرمان ناشی از آن، تغییر خواهد کرد و به فرمانی آرامش بخش، بردبارانه، منصفانه و انسانی تر تبدیل می شود. نقش "خلوت با خود" در این مسیر بسیار کارساز و تعیین کننده است.

جالب این است که مغز و شبکه عصبی، واکنش های الکتروشیمیایی بعدی خود را دقیقا متناسب با ماهیت این فرمان، تنظیم می کند. چنانچه فرمان تهاجم خودمحورانه، توسط "من جسمی" صادر شود، مغز ترشحات تحریک کننده قدرتمندی را برای ایجاد هیجان درونی و رفتار پرخاشگرانه بیرونی (متناسب با ماهیت سوژه محیطی) رها می سازد، عضلات را سفت می کند و رخدادهایی غیرقابل مهار و تا حدود زیادی غیرقابل پیش بینی بروز می کند. این واکنش ها، می تواند تا به آنجا، تند شود که اصطلاحا به جنون آنی و حملات وحشتناک عصبی بیانجامد.

اما چنانچه، در این نقطه عطف (مرحله چهار یعنی داوری و فرمان)، "ذات فطری و روحی" بتواند نقش خود را ایفا نماید، مغز و شبکه عصبی، ترشحات آرام بخش لازم را رها      می کند، عضلات را آزاد می کند و امکان فوران هیجانات درونی و پرخاش بیرونی را منتفی می سازد.

این همه تنها از طریق مراقبت و تمرین های ذهنی مناسب، قابل دستیابی است: و َقُل رَّبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ ( و بگو، پروردگارا! از من درگذر و با من مهربانی کن و تو برترین مهربانانی!)

 

در نوشته ای دیگر، به نمونه هایی از تمرین های ذهنی، خواهیم پرداخت.

با آرزوی آرامش و عافیت برای خودم و برای شما.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد